معماري اصلي 217

۲۸ بازديد

معماري اصلي 217

 براي توضيحات بيشتر و دانلود كليك كنيد

 

 

 

  • معماري اصلي 217
    معماري اصلي 217دسته: معماري
    بازديد: 44 بار
    فرمت فايل: doc
    حجم فايل: 9232 كيلوبايت
    تعداد صفحات فايل: 232

    معماري اصلي217

    قيمت فايل فقط 3,400 تومان

    خريد

    معماري اصلي217

    فصل اول:

    مرمت و معماري

    مفهوم مرمت

    مرمت معماري ، روشي ويژه براي مهيا سازي زمينه جهت ارزيابي آثار و ابنيه گذاشته است كه گاه با دخل و تصرف در بنا تغييرات بصري ايجاد مي كند . مباني نظري مرمت ، متكي بر اصولي است كه در قرن نوزدهم مدون و ارائه گرديد . هدف عمده آن عبارت بود از نزديك كردن اثر معماري به فضاي تاريخي خود ؛ در اين راستا ايجاد شرايط لازم جهت استقرار بنا در محيط و فضايي كه شكل گرفته است با لحاظ كردن روابط آن با فرهنگ ، سليقه و ذوق زمان بنا ، ضروري است . از سوي ديگر مرمت معماري عبارت است از ايجاد شرايطي كه بنا بتوانند مجدداً‌ زندگي يافته و بعنوان عضوي ارزشمند و تكميل كننده از دنياي زمان ما ، در حيات آن مشاركت فعل داشته باشد ، ضمن اينكه هويت شكلي و الگوي زمان تاريخي خود را حفظ و ارائه مي كند . اين تفكر به عنوان يك مباني نظري ، حاصل يك نگاه تحليلي و نقادانه در هنر است كه با شاخص كردن تفاوت بين زمان حال و گذشته امكان معرفي زمان گذشته را فراهم آورده و آن را به مقياس تاريخي خودش بر مي گرداند . بي ترديد ارحجيت نگاه تاريخي ، فلسفي و نقادانه ، تحويلي اساسي در همه زمينه ها ايجاد مي كند ، كه معماري اصيل بنا را با يك شيوه حسي از اقدام خلاقانه جديد متمايز مي گرداند . از زماني كه اقدام ما در زمان حال مي خواهد با استفاده از روشهاي خاص خود به معرفي گذشته بپردازد ، درست از لحظه ضرورت احترام به گذشته شروع مي شود . و در واقع در نتيجه اين نگرشي است كه حفاظت بنا مطرح مي گردد . با اين پيش فرض كه بنا داراي ارزشي تاريخي ، كالبدي با محتوا و پيام فرهنگي ، اعتقادي است و از اين لحظه به بعد بناي معماري حائز شرايط جهت انتقال به آينده مي گردد . در نتيجه روند برنامه ريزي  و كار ما مستلزم مباني نظري و ابزارهاي فني مشخص شده و در واقع عمل معمار، مرمت كار براي پيوند گذشته بر حال ، يك عمل هنري تلقي مي شود و تا زماني كه زنده و پوياست ، داراي حيات خواهد   بود ، كه يكي از رموز كار هنري تضمين تداوم اين پويايي و حيات زنده است. بنا بر اين مرمت معماري يك عمل آگاهانه در دو بعد نقدي و خلاق  مي باشد . نگاه عمده آن به تاريخي است كه آميخته با اعتقاد و فرهنگ است و اين كالبد را مانند مصداقي عيني از كنش هاي اجتماعي مي بيند

    چرا مرمت مي كنيم؟

    يكي از سوالات اساسي كه حول و هوش مرمت پيش مي آيد اين است كه چرا  و به چه خاطر به مرمت بناها و يا به طور كلي به مرمت ثروتهاي فرهنگي مي پردازيم؟

    جوابهاي گونه گوني مي توانيم داشته باشيم نخست آنكه، به همان دليلي كه علوم انساني را پي گيري و فرا مي گيريم يعني خود شناسي ومعرفت شناسي و اينكه به هويت تاريخي خود دست يابيم. به خصوص در سرزميني مثل ايران كه مكتوبات كمي در اين باره داريم كه اين خود به روحيه و طرز تفكر مشرقي برمي گردد كه در اين نوشتار مجال پرداختن به آن نيست، مي تواند مهم و قابل بررسي باشد.

    دوم ، دستيابي و حفظ و نگهداشت آنچه به عنوان ارزش مي شناسيم و تحويل آن به آيندگان تا آنان نيز در خور و شايسته خودشان از آنان بهره ببرند. و بتوانند با آگاهي از گذشته خويش حال و آينده خود را بهتر رقم زنند.

    چه را مرمت مي كنيم؟

    سوال مهم ديگري كه ميتواند جلوي روي ما قرار گيرد مي تواند اين باشد كه چه چيزي را مرمت مي كنيم؟ به راستي آيا هرچه كه از گذشتگان برايمان باقي مانده است بايد مرمت شوند؟

    براي جواب به اين سوال بايد به اين نكته اشاره داشته باشيم، اينكه مفهوم ارزش را دريابيم يعني اينكه ما ارزش را در چه چيزي مي بينيم آيا فقط نشستن غبار تاريخي صرف مي تواند دليل موجهي براي حفاظت و مرمت باشد؟ يا انكه معمار يا سازنده اثر شخص شناخته شده اي باشد مي توانيم آن اثر را با ارزش بدانيم؟

    و اينكه آيا واقعا ما به آن اندازه امكانات نرم افزاري و سخت افرازي داريم كه بتوانيم به شايستگي از اين ثروتها حفاظت كرده و آنها را به نحوي وارد زندگي مان بكنيم؟

    و آخر اينكه از لحاظ قانوني و حقوقي تا چه اندازه در اين باره تلاش كرده ايم؟

    حفظ و مرمت آثار تاريخي

    مطالعات مربوط به سيرهنر در تاريخ از جمله وسيع ترين، پوياترين در عين حال جذاب ترين مطالعات است. چرا كه آثار هنري خلق شده توسط انسانها، معلول عوامل متعدد و متنوعي چون اعتقادات ديني، شرايط اقليمي وضعيت اقتصادي ، اوضاع سياسي و بافت رواني و شرايط اجتماعي هنرمند، تأثير فرهنگ هاي همجوار و دهها عامل ديگر است.
    قوه خلاقيت و نوآوري نيز از عناصر مهمي است كه در شكل گيري يك اثر هنري تأثير بسزا دارد. فرآيند خلاقيت از جمله مواردي است كه ذهن روان شناسان را تا به امروز مشغول داشته و هنوز زواياي پنهان آن كشف شده و عرضه بي پايان آن مورد مطالعه شايسته قرار نگرفته است. خلاقيت از صفات خداوندي است كه به همراه بسياري از صفات پيچيده ي ديگر در انسان به وديعت نهاده شده است. حال اگر عنصر خلاقيت و ويژگيهاي رواني فردي هنرمند را در كنار دهها عنصر ديگر مؤثر در شكل گيري آثار هنري قرار دهيم و به دامنه ي وسيع و بي پايان دانشهاي مربوط به هر يك نظر افكنيم. وسعت و عمق معرفتي كه موضوع آن در سير هنر در تاريخ است بر ما آشكار خواهد شد.

    به هنگام روبرو شدن با عرصه اي چنين گسترده و ژرف، و مطالعه ي تاريخ ، نمونه هاي آثار و تجزيه و تحليلهاي مربوط به كارهاي هنري مي بايد خود را در مقابل دو سؤال مهم و بنيادي قرار دهيم :

    1 – دانش ما در اين باب چقدر كامل است؟
    2 – قضاوتهاي ما در مورد انگيزه و علت پيدايش آثار هنري تا چه حد قطعي و معتبر است؟

    در پاسخ به اين دو سؤال بنيادي لازم است بدانيم كه در راه نيل به يك دانش كامل در باب تاريخ هنر چه منابعي مورد نياز هستند و اينكه مواد خام اين مطالعه چگونه تأمين مي شود. دسترسي به آثار هنري مقدم است بر مطالعه ي آن چرا كه بديهي است در مورد آثار به علت نيامده و تمدنهاي كشف نشده نه دانشي داريم و نه مي توانيم قضاوتي بكنيم.
    علم باستان شناسي در كشف آثار به جا مانده از تمدنهاي كهن نقش كليدي دارد.

    باستان شناسي علمي است كه هدف آن كشف و بررسي آثار مربوط به ادوار بيش از تاريخ و دوره هاي نخستين تاريخي است. هدف اين اكتشافات و مطالعات درك نظام، تقدم و تأخر وقايع و سير بروز فرهنگ ها و تمدنها در يك روند منطقي و صحيح است.
    اين عمل از يك سو با انسان شناسي و قوم شناسي و در سوي ديگر با علم تاريخ ، خط شناسي و فرهنگ هاي بومي مرتبط است و لذا گستره ي وسيعي را تحت پوشش قرار مي دهد. علم باستان شناسي بر اشياء و آثار به جاي مانده دريافت شده از ادوار كهن اتكا دارد.
    آثاري از سنگ، استخوان، سفال ، بقايا آتشگاههاي قبايل، قبرها، و ويرانه هاي برجاي مانده از دهكده ها، شهرها و كتيبه ها و ابزار و منابعي هستند كه باستان شناسان نظريه هاي خود را بر آنها بنا مي كنند.حتي فسيلها ، بقاياي برگ ها و دانه هاي گياهان مي توانند باستان شناسان را در پي بردن به آثار زيست انسانها و كشف اشياء و مصنوعات در آن حوالي ياري كنند.
    دامنه ي باستان شناسي بسيار گسترده است. باستان شناسان و هنرشناسان كوشيده اند تا اين يافته ها را در اتباط منطقي با هم قرار داده، آنگاه استنباط خود را به عنوان يك نظريه مطرح نمايند. بسيار پيش آمده كه نظريه ي رايجي با بافته هاي جديد مردود شناخته شده و نظريه ي ديگري كه مبتني بر اكتشافات و اطلاعات جامعتري است جايگزين آن شده است.

    از مباحث فوق معلوم مي شود كه :
    1 – دانش ما نسبت به تاريخ هنر ( خصوصاً در باب تمدنهاي كهن) به علت كمبود قراين همواره، ناقص است و نظريه هاي ارائه شده در مورد قانونمندي هنرهاي آن ادوار ممكن است با يافته هاي جديد دستخوش تحول شوند.
    2 – اعتبار فرضيه هاي ارائه شده در مورد علل و انگيزه هاي پيدايش آثارهنري هنگامي قوت مي يابد كه مستنداتي در تأثير آن نظريه از جهات تاريخي، اجتماعي و عقيدتي وجود داشته باشد. پس اعتبار نظريه ها تا زماني است كه با مدارك جديد و ارائه نظرات اصلاحي، تكميل يا مردود نشده باشند. يافته هاي نو مي توانند اعتبار نظريه ها را تقويت يا تضعيف نمايند.

    حفظ و مرمت آثار تاريخي :
    كتب هنري همواره مملو از تصاوير هستند چرا كه كلام صرف از بيان كامل آنچه به چشم مشاهده مي شود عاجز است. زبان بدون تصوير در وادي هنر به مانند تلاش در توصيف چهره اي زيبا است كه تا به مشاهده در نيايد در پرده اي از ابهام باقي خواهد ماند. حتي تلاش در توصيف غزلي زيبا از حافظ بدون خواندن خود عزل كاري عبث مي نمايد و بارزتر از اين مثال شايد اين باشد كه فردي بخواهد لطافت، عمق و عظمت يك قطعه موسيقي را در كلام بياورد. يا آنرا مكتوب نمايد بدون اينكه نواي آن قطعه را به گوشها آشنا سازد. اين است كه تصاويرجزء لاينفك مطالعه ي هنرهاي تجسمي به شمار مي ايند.

    اما تصوير تنها مي تواند انسان را تا اندازه اي به اصل اثر نزديك نمايد. «ابعاد» ، «جنس» ، «بافت» و «فضا» (خصوصاً در آثار سه بعدي) از عناصري هستند كه دسترسي به آنها از دريچه تصوير ميسر است. موزه ها و فضاهاي باستاني مي توانند ما را چند پله ي ديگر به واقعيت نزديك كنند. از اين مرحله به بعد است كه انسان مي تواند با كمك تخيل و خلاقيت، با استفاده از مكتوبات و اسناد و مطالعات مربوط، از سد زمان و مكان عبور كند و تا حد ممكن به اصل اثر در محيط واقعيش نزديك شود.

    رشته خط و مرمت آثار هنري از تخصصهاي مهم وابسته به هنر است و همانطور كه از نامش پيداست به محافظت آثار سالم هنر و ترميم آثار مصدوم مي پردازد، آثار هنري را عواملي چون فرسايش هاي فيزيكي و عفونتهاي بيولوژيكي و تحولات شيميايي تهديد و تخريب مي كند. ايجاد فضاي مناسب ( دما – رطوبت – نور) استفاده از شيوه هاي مختلف گندزدايي – اسيد زدايي و .. كه بر دانش شيمي و فيزيك و بيولوژيك و ... استوار است بقاي آثار در شرايط مطلوب تضمين مي نمايد. در مورد ‌آثاري كه به نحوي تخريب شده اند، روشها قدري پيچيده ترند. آگاهي از مصالح و مواد مورد استفاده و شناخت واكنشهاي فيزيكي و شيميايي هر يك از مواد مي تواند يك مرمت گر را در انتخاب شيوه ي بازسازي مناسب بر اثر مورد مرمّت ياري دهد.
    دانش هنري از ضروريات كار يك حفاظت گويا مرمت گراست چرا كه اين متخصصان در مواردي مجبور به بازسازي بخش مفقود گشته ي يك اثر مي شوند. در چنين مواردي سبك شناسي ، آشنايي با فرم، رنگ، حجم و مهارت استفاده از ابزار هنري چون قلم مو، براي مرمت گر ضروري است.

    حفظ و احياي اثار هنري از قرن بيستم ، كه بشر بيش از پيش به ارزش معنوي و مادي اين اثر پي مي برد مورد توجه قرار گرفته است به طوري كه رشته هاي آكادميك و دانشگاهي مختص اين علوم پا به عرصه وجود گذاشته اند. رشته هاي علوم موزه اي، مرمت آثار هنري، و مرمت ابنيه تاريخي، سه رشته مستقلي هستند كه در بعضي از كشورها تا مقطع دكترا تدريس مي شوند.
    در اين ميان رشته ي مرمت آثار هنري خود به شاخه هاي تخصصي تر مثل مرمت نقاشي رنگ و روغن، مرمت آثار سنگي، چوبي ، فلزي و حتي مرمت نسخ خطي و آثار كاغذي ... تقسيم مي شود.

    پيدايش تخصصهاي مختلف هنري حكايت از نياز انسان به حفظ ميراث فرهنگي دارد. هر چه زمان به جلو مي رود،‌احساس نياز بشر نسبت به حفظ هويت خود بيشتر مي شود هر چه بشر در مورد هويت خود مي انديشد آثار هنري را صادق ترين آئينه ي هويت خود مي داند، اين آثار هنري هستند كه جوهره ي هويت انسان را در طول قرون و هزاره ها و اعصار با خود حمل كرده اند.
    بشر بدودن توجه به ردپاي گذشته خود به هراس مي افتد. هراس از گم كردن مبدأ، انسان اينك ارزش اين گنجينه را كه با تاريخ تفكر، فطرت و هويت او مرتبط است. دريافته و قصد دارد تا با بهره گيري از علوم و فنون متفاوت آنرا پاس دارد.
    توجه به ميراث فرهنگي و حفظ احياي اين آثار، براي مللي كه از تاريخي طولاني و تمدني غني برخوردارند بسيار حائز اهميت است.
    اين ملل عموماً جزو كشورهاي در حال توسعه بشمار مي آيند و به رغم اينكه خزانه ي بي مانند و ارزشمند ميراث فرهنگي بشر را در تملك خود دارند با مشكلات عديده ي ناشي از فقر اقتصادي روبرو هستند. طرح معرفي ميراث فرهنگي از جهات مختلف براي اين كشورها مفيد است.

    الف : با حفظ، احيا و معرفي ميراث فرهنگي ملل، روح بالندگي، اعتماد به نفس . فخر به هويت كهن در ميان مردم بسياري از كشورهاي جهان سوم زنده مي شود.

    ب : اين معرفي و تبليغ گسترده، زمينه ي گسترش توسعه ي صنعت توريسم را در اين كشورها گسترش مي دهد. چنانچه از امكانات جهانگردي با سياست هاي صحيح استفاده شود منابع مالي عظيمي كه از اين راه حاصل مي شود مي تواند آهنگ رشد اقتصادي، ثبات سياسي و ارتقاي فرهنگي كشورهاي مذكوررا سرعت بخشد.

    ايران كشوري است كه با داشتن ميراث فرهنگي غني يا شهرت جهاني مي تواند ولي بايد از اين گنجينه ي خدادادي استفاده ي عظيمي ببرد. گامهاي نخستين اين راه پيموده شده است. ايجاد رشته هاي گوناگون مربوط به حفظ ميراث فرهنگي، پژوهشكده ها و مراكزي كه به منضبط تر و علمي تر نمودن اين تخصص اشتغال دارند از اقدامات مهمي است كه انجام گرفته است. ارتقاي فرهنگ عمومي در باب اهميت دادن به ميراث ملي نيز بايد همدوش با اين فعاليت ها پيش برود. در نهايت هدايت كوششهاي انجام شده به سوي معرفي جهاني اين آثار و بهره گيري صحيح از آنها به مثابه اهرم رشد كمي و كيفي و بنيه ملي از وظايف ملي و ميهني هر ايراني است و اين تنها يك سياست توسعه نيست. شكرگزاري نعمت است. نعمتي كه خداوند به ملت ما عطا فرموده و گذشتگان ما پاسدار آن بوده اند.

    پيش در آمدي بر معماري براي صنايع در ايران:

    حجم كنوني ابنيه كه بدنه صنايع زيربنايي، مادر و توليد كالايي موجود ايران را در خود جاي داده‌اند، بر ميليون‌ها متر مكعب فضاي ساخته شده بالغ مي‌گردد. به استثناي بخش كوچكي از آن كه بر اساس اصول و مبناي قابل قبول و روز آمد فني بطور اعم و معماري بطور اخص بنا گرديده است، بخش اعظم آن را يا ابنيه كهنه،‌ فرسوده و از رده خارج قديمي تشكيل مي‌دهند و يا اصولاً به ساده ترين شكل و كم هزينه‌ترين مصالح ساختماني سر هم بندي شده‌اند.

    ابنيه از رده خارج صنايع قديمي ايران‌ند كه نه تنها از لحاظ ساختماني، بل از لحاظ فن‌آوري و ماشين‌الات نيز كهنه و قديمي‌اند و نياز به نوسازي و يا حتي دوباره‌‌سازي گسترده دارند. صنايع نساجي نمونه بسيار روشني از اينگونه صنايع به شمار مي‌آيند.

    بديهي است كه رسيدن به صنعت پيشرفته و روزآمد كه بتواند ضمن تأمين نيازهاي به سرعت فزاينده بازار ملي، ورودي موفق و پايدار به بازارهاي جهاني داشته باشد، بدون تامين استانداردهايي كه در آن جنبه‌هاي زيست محيطي، مطالبات نيروي كار و مديريتي و حداكثر بهره‌وري رعايت گرديده شده باشد، ممكن نخواهد بود، و اين امري است كه برخوردي مسئول و دورنگرانه را طلب مي‌كند. بدين ترتيب مي‌توان ابعاد مشروحه زير را بعنوان « پيش در آمدي بر معماري براي صنايع در ايران » ذكر نمود.

    1- معماري صنايع داراي ابعاد تخصصي، حرفه‌اي و آموزشي ويژه خود است. پاسخ‌هاي معمارانه مناسب به نيازمندي‌هاي در حال گسترش اين رشته، نيازمند پيشرفت و ارتقاء روش‌شناسي، دانش علمي، تجربيات فني، ‌روانشناسي كار، جامعه‌شناسي توليد، بهداشت محيط، امنيت حرفه‌اي و بطور كلي علوم رفتاري است.

    2- با رشد شتابان و گسترش و پيچيدگي روز افزون عرصه‌هاي علمي و توسعه فن‌اوري‌ها و تنوع فرايند‌هاي توليدي، روز به روز بر تنوع و پيچيدگي طراحي و اجراي اين گونه ابنيه افزوده مي‌شود. به علاوه مطالبات اجتماعي عوامل انساني توليد اعم از مديران، كارگران، كارمندان، مهندسين و صنعت‌گران و فرهنگ و سليقه عمومي در اين زمينه مرتباً در حال افزايش است.

    قيمت فايل فقط 3,400 تومان

    خريد

    برچسب ها : معماري اصلي217 , دانلود معماري اصلي217 , دانلود تحقيق معماري اصلي217 , دانلود تحقيق در مورد معماري اصلي217 , تحقيق معماري اصلي217 , تحقيق در مورد معماري اصلي217 , بررسي معماري اصلي217 , تحقيق و بررسي معماري اصلي217 , معماري اصلي , معماري , دانلود معماري اصلي , دانلود تحقيق معماري اصلي